چرا من.....
پارت ۷
ایزوکو: چی.....؟ هر چی باشه انجام میدم
یارو: ولی اولش سوالم رو انجام بده
ایزوکو: ؟
یارو: جدی گرایشت چیه....؟؟
ایزوکو: خ-خب من .....گ-گی ام(بفرما....کل مای هیرو خو الان گی شد تو این سناریو)
یارو: خب پس........اون پسره هست همون اخموعه
ایزوکو: کاچان رو میگی....؟
یارو: اره دقیقا خیلی بهم میاین اگه اون هم گی باشه عالی میشه(عه یارو هم موافق شیپ این دوتاعه 🥳 )
*و شمارش رو به ایزوکو داد*
یارو: اگه اوکی شدی بهم زنگ بزن
ایزوکو: چ-چی ولی.... اون ا-ازم متنفره
یارو: همیشه از نفرت شروع میشه (عو سنگین بود🤌) اوه راستی این دقیقا جاییه که میخواستم برم مرسی از اینکه رسوندینم
ایزوکو: مطمئنی همینجاعه؟؟؟
یارو: اره....راستی از اون وسیله هم خوب استفاده کن
ایزوکو: باشه....مرسی
*و یارو و هم رفت و ایزوکو تنها بود و از اونجایی که خیلی حالش بد بود و گشنه بود تصمیم گرفت از اون وسیله استفاده کنه همین که ازش استفاده کرد باعث شد بگه...*
ایزوکو: آخیشششششششش انگار آدم داره غذا میخورههههه (بچه ها این وسیله تریاک و اینا نیست 😅 یه چیزی حالت بخاره که طعم غذا میده ادم و سیر میکنه (عجب اختراعی کردم))
*که یهو کاتسوکی دیدش*
~کاتسوکی در ذهن~
اون خرخون داره چه گوهی میخورهههه😤😠😡🤬 دهنش و آسفالت میکنم توی این سن ادم نباید از این غلطا بکنه فقط نمیخوام اگه مرد جنازش رو دستم بمونه اصلا هم نگرانش نیستم(اهم کلا وسیله رو اشتباه گرفت)
*کاتسوکی رفت و در ماشین رو باز کرد و یهو..........*
توی خماری بمونید برادران....😁😇
ایزوکو: چی.....؟ هر چی باشه انجام میدم
یارو: ولی اولش سوالم رو انجام بده
ایزوکو: ؟
یارو: جدی گرایشت چیه....؟؟
ایزوکو: خ-خب من .....گ-گی ام(بفرما....کل مای هیرو خو الان گی شد تو این سناریو)
یارو: خب پس........اون پسره هست همون اخموعه
ایزوکو: کاچان رو میگی....؟
یارو: اره دقیقا خیلی بهم میاین اگه اون هم گی باشه عالی میشه(عه یارو هم موافق شیپ این دوتاعه 🥳 )
*و شمارش رو به ایزوکو داد*
یارو: اگه اوکی شدی بهم زنگ بزن
ایزوکو: چ-چی ولی.... اون ا-ازم متنفره
یارو: همیشه از نفرت شروع میشه (عو سنگین بود🤌) اوه راستی این دقیقا جاییه که میخواستم برم مرسی از اینکه رسوندینم
ایزوکو: مطمئنی همینجاعه؟؟؟
یارو: اره....راستی از اون وسیله هم خوب استفاده کن
ایزوکو: باشه....مرسی
*و یارو و هم رفت و ایزوکو تنها بود و از اونجایی که خیلی حالش بد بود و گشنه بود تصمیم گرفت از اون وسیله استفاده کنه همین که ازش استفاده کرد باعث شد بگه...*
ایزوکو: آخیشششششششش انگار آدم داره غذا میخورههههه (بچه ها این وسیله تریاک و اینا نیست 😅 یه چیزی حالت بخاره که طعم غذا میده ادم و سیر میکنه (عجب اختراعی کردم))
*که یهو کاتسوکی دیدش*
~کاتسوکی در ذهن~
اون خرخون داره چه گوهی میخورهههه😤😠😡🤬 دهنش و آسفالت میکنم توی این سن ادم نباید از این غلطا بکنه فقط نمیخوام اگه مرد جنازش رو دستم بمونه اصلا هم نگرانش نیستم(اهم کلا وسیله رو اشتباه گرفت)
*کاتسوکی رفت و در ماشین رو باز کرد و یهو..........*
توی خماری بمونید برادران....😁😇
- ۳.۲k
- ۱۶ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط